محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

فرشته مامان و بابا

بهترین حس دنیااااا

1393/7/7 14:28
82 بازدید
اشتراک گذاری

خوشبختی یعنی

لیاقت مادر شدن رو داشته باشی


خداوندا تورو بحق بزرگواریت این لیاقت رو به همه خانومای آرزومند بچه بده

این لیاقت رو به همه اونایی که بچه ندارن بده

این لیاقت رو به همه شیعیان و مسلمانان بده

این لیاقت رو به منم بده که به سلامتی این بار رو به زمین بزارم.


سلام بر دختر خوشکل مامان،عشق و جون مامان ایشالا که حالت خوبه شیطونکم

راستی اولش از اسمت بگم...چون ایام فاطمیه دنیا میای من و بابا تصمیم گرفتیم اسمتو از شیدا به محیا تغییر بدیم...محیا یه اسم قرآنی هست و معنیشم،یکی از صفات خدا و زنده و پویا و زندگی و اینجورچیزاست...البته بگم یه اسم پسر هم انتخاب کردیم،محراب...آخه خیلیا میگن چون پاهای نی نی بسته بوده امکان پسر بودنشم هست...به هرحال من و باباییت از اسامی قرآنی انتخاب کردیم،درعین حال شیک و جدید...تو اقواممون هم فعلا کسی این اسامی رو نداره فدات شم...

از وقتی هم که اسم محیا انتخاب شده من و بابایی به همین اسم صدات میزنیم و باهات حرف میزنیم....یه اعتراف کنم که یه مدت همش شیدا صدات میزدیم و الانم گاهی اوقات شیدا میا به زبونم اما خیلی زود اصلاحش میکنم و میگم محیا...و اینم بگم بهت که اسم محیا بیشتر از شیدا به دلم نشست و بیشتر دوسش دارم....پس زین پس تو وبلاگ محیا صدات میزنم...

خب بگذریم دخترگل مامانی...

اینروزا حال و هوای مامانیت یه جور دیگست دخترجونم...عزیزدلم،محیا جونماینم بگم بخاطر حضور توء کهحال و هوام جور دیگه ایه....آخه شیطونیات شروع شده و دارم حست میکنم....

پنجشنبه 3مهر 1393 عصرش بابایی تصمیم گرفت دکوراسیون اتاق خواب و انباری رو تغییر بده...آخه قبلا بهش گفته بودم دوس دارم تنوعی ایجاد شه...الهی فداش شم که خودش اصرار کرد و شروع کرد و از من خواست کاری نکنم.به تنهایی سه تا قالی بزرگ و میز آرایش و تخت خواب و سایر وسایل سنگین رو جابجا کرد و من فقط خورده کاری هارو انجام دادم و مرتب کردم اونم نشسته و خیلی راحت.اما باباجونیت پنجشنبه و جمعه خونه رو جوری کرد که من دوسش داشتم و دارم و تا پایان جمعه شب یه خونه تکونی و تغییر دکوراسیون قشنگ انجام شد و تمیزه تمیز....

همون پنجشنبه شب بود که بعد از اتمام کارها با بابایی رفتیم خوابیدیم و تادیروقت شب با باباییت از طریق واتساپ تو گروه آشنایان بچه های عمووعمه ام بودیم و میحرفیدیم و شوخی و...بعدشم لالا کردیم...اما من مث همیشه خوابم نمیبرد و بابا جونیت خواب بود...

دیشب برای اولین بار حرکاتت رو حس کردم...وای دختر ناز مامانی نمیدونی که چه حس و حالی داشتم..اشک شوق تو چشام جمع شده بود و خودمو تکون نمیدادم و ثابت و ساکت خوابیده بودم تا فقط حرکات و تکون خوردناتو حس کنم...احساس میکردم همش پایین بودی...اصلا نمیتونم توصیف کنم تکون خوردناتو...همش میومدی پایین و منم یه خورده پاهامو میاوردم بالا و تو هم میومدی بالاتر و دوباره ثابت میشدم و چند دقیقه بعد میومدی پایین و اونشب منو و تو بازیمون گرفته بود...بهترین حس دنیا رو اوشب تجربه کردم و شد شروع تکون خوردنهات و شروع حس زیبایی مادرانه من....

به مامان بزرگیت و خاله مژگان گفتم و اونا هم خیلی خوشحال شدن...مامان طلعت بهم گفت تازه یه خورده بزرگتر شه شیطونی ها و جلفی هاشو بیشتر حس میکنی...

وای محیا جونم از وقتی پا به شکم مامانیت گذاشتی زندگیشو چندبرابر شیرین کردی...خداروشاکرم بابت تو..بابت بابای خوبت...اینو بدون که بابات همه زندگیمه و هیچوقت برام کم نذاشته و ناراحتم نکرده...همیشه و همیشه،در همه حال هوامو داشته و من شدیدا عاشقشم و عاشق زندگیمونم و بدون شک با ورود تو و وجود تو این عشق و دوست داشتن ها و علاقه من و باباییت به زندگی چندبرابر میشه...

تا اینجا مامانیت 5.5کیلو زیاد شده و یه جورایی یه مقدار چاق و تپل...همشم درحال خوردنم...میوه و....

بعدا نوشت:

*امروز 7مهر 1393 لگد کوبیدناتو حس میکنم...درحالیکه خوابیده ام و همه جا سکون و آرامشه که احساس میکنم یه گوشه از شکمم خیلی خفیف بالا و پایین میشه و گهگاهی هم یه گوشه دیگه.که متوجه شدم ایناهم لگد کوبیدنته...وای الهی مامان قربونت بشه محیای مامان...

*دیروز ششم مهر ماه بود که تو وارد پنج ماهگی شدی و الان هفته 17 هستی

*شنبه 5مهر با بابایی رفتیم منطقه آزاد و همش لباس و وسیلههای بچه رو میدیدیم و به سیسمونی هاهم سری زدیم...

*ایشالا18مهر با بابایت میریم مشهد و اونجا میرم سونوگرافی ببینم پاهای خوشکلتو باز کردی که جنسیتت مشخص شه یا نه...

*خاله سمانه،یه دوست مجازی و اینترنتی و وبلاگی مامان جونت از تهران واست یه سرهمی خیلی خوشکل خریده که عکسشو از طریق لاین برام گذاشت...منو بشدت سوپرایز کرد...باشد که جبران کنیم عزیزم...همینجا ازش کمال تشکر داریم..اخه ممکنه یه روزی ادرس وبلاگتو بهش بدم و بیا و بخونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)