محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

فرشته مامان و بابا

سفر به قشم و بندرعباس

29آذر تا 4 دی اولین سفر خانوادگیمون با حضور عروس و داماد خانواده بود اولین سفر بعد از ازدواج ما و محمد اینا که همگی دور هم جمع بودیم سفری که کلی خوش گذشت و خاطره ساز شد بعد از ده سال رفتیم بندرعباس که باعثش من و همسری شدیم گل پسریمونم از بس همه جا بردیمش ایرانگرد میشه..خداکنه که اذیتش نکرده باشیم محمدطاهای عزیزم...دره ستارگان بردمت...کوه بردمت..دریا و... مامان جون طلعتتم از اونجا مقداری از وسایل سیسمونی ات رو تهیه کرد که خیلی نازن و ان شاءالله بزودی میبینیشون
7 دی 1393

برای محمدطاهای عزیزمون

پسری مامان بعد از یه مدت طولانی وقتش شده برات بنویسم قربون همه شیطنت هات بشم من که بدجوری من و باباییت چشم انتظارتیم     سلام به پسری مامان....خوشکل مامان یکروزه که وارد ماه هشت شدی و هفته 30هستی...دکتر اخری که رفتم گفت طبق سونوی اخری 29بهمن دنیا میای اما طبق برنامه اصلی همون13اسفند...ان شاءالله وقتی دنیا بیای که باباییت هم اومده باشه پیشمون و حتی المقدور اسفند ماه باشه که ماه تولد مامانیتم هس... وای که چقد دلم برا حرف زدن باهات تنگ شده...ببخشید که دیر به دیر وبلاگتو به روز میکنم...بزار پای تنبلی دوران بارداری یا نداشتن وقت...اما همیشه من و باباییت هستیم به فکرت محمدطاهای عزیزمون اینروزا شکرخدا حسابی حست میکن...
7 دی 1393

سلام گل پسر مامان و بابا

گل پسر مامان و بابا عشقی بخدا از صمیم قلب دوستت داریم جونی برامون خب وقتش شده دیگه وبلاگ گل پسرم رو به روز کنم..این چند روز همش وقتم رو گذاشتم روی وبلاگ مشترک خودم و بابایی.... آره پسرم چرا تعجب میکنی؟؟؟ چون تو پست قبل اسم دختر برات گذاشته بودم و همش محیاجون صدات کردم؟؟؟حق داری تعجب کنی پسرک نازم هفده مهر که روز پنجشنبه بود با باباجونیت رفتیم کرمان و دوباره سونوگرافی توی درمانگاه محمودی پیش آقای دکتر هومن جوانمرد. اونجا بود که آقای دکتر رسما به ما اعلام کرد که بچتون پسره...بابایی به شوخی بهش گفت آقای دکتر چابهار بهمون گفته پسره بالاخره به کدومش اعتماد کنیم که دکتر خندید و گفت بخاطر آب وهواست...اینبار پاهاتو باز ک...
3 آبان 1393

تغییر جنسیت نی نی

سلام دوست جونی ها   ما الان تو راه مشهدیم.فرصت نداشتم بیام و اپ کنم الان خیلی کوتاه مینویسم و بعدا تکمیلش میکنن دیروز رفتم کرمان سونوگرافی و گفت بچتوت پسره:دی همسری میگفت آقای دکتر حالا تکلیف مارو روشن کنین چابهار گفته دختره..دکترم خندید و گفت بخاطر اب و هواست:دی خاله ام میگه اگه برین چابهار بچتون دختر میشه..خخخخ ولی بنظر خودم الان ک پاهاشو باز کرده و گفته پسره احتمالا همون پسره واسه من و همسری ک فرق نداره...فقط دعامون اینه سالم و صالح باشه حالا اسم پسر بگین.حتی المقدور از خانواده میم ...
18 مهر 1393

بهترین حس دنیااااا

خوشبختی یعنی لیاقت مادر شدن رو داشته باشی خداوندا تورو بحق بزرگواریت این لیاقت رو به همه خانومای آرزومند بچه بده این لیاقت رو به همه اونایی که بچه ندارن بده این لیاقت رو به همه شیعیان و مسلمانان بده این لیاقت رو به منم بده که به سلامتی این بار رو به زمین بزارم. سلام بر دختر خوشکل مامان،عشق و جون مامان ایشالا که حالت خوبه شیطونکم راستی اولش از اسمت بگم...چون ایام فاطمیه دنیا میای من و بابا تصمیم گرفتیم اسمتو از شیدا به محیا تغییر بدیم...محیا یه اسم قرآنی هست و معنیشم،یکی از صفات خدا و زنده و پویا و زندگی و اینجورچیزاست...البته بگم یه اسم پسر هم انتخاب کردیم،محراب...آخه خیلیا میگن چون پاهای نی نی بسته بوده امکان پس...
7 مهر 1393

تعیین جنسیت

مامان و بابا قربونت بشن فرزند دلبندمون سلام بر دختر مامان و بابا... شیدای مامان تا الان 3 ماه و 25روزه که تو شکم مامانشه،یا به عبارتی17 هفته...فداش بشه مامان آره دختر...تعجب نکن پنجشنبه 27شهریور با بابایی رفتم پیش دکترم و برام سونوگرافی نوشت و رفتیم پیش سونوگرافی و با بابایی رفتیم داخل و مث دفعه اول باباجونت اومد داخل و با عشق نگاهت کرد...اما من نمیتونستم ببینمت.. سونولوژیست گفت پاهاش بسته ست و به احتمال زیاد دختره...قربون دختر مامان برم که فهمیده آقای سونولوژیست نامحرمه پاهاشو بسته...البته خیلیا میگن احتمال پسربودنش هم هنوز هست اما مامانم میگه اگه به من رفته باشی و حالاتتو که بهم میگی بنظرم دختره.مامانم از یه لحاظ دیگه هم می...
1 مهر 1393

برای جیگرگوشه مون

مام زندگی مامان و باباتی خوشکل عزیزمون سلام بر خوشکل مامان و بابا...عزیز دلمون   اولش یه عذرخواهی بهت بدهکارم...از اینکه یه مدته طولانیه که چیزی برات ننوشتیم... همونجور که میدونی سرگرم دامادی محمد یه دونه داییت بودیم و حتی فرصت آپ کردن هم نداشتیم.. خداروشکر دامادیش به خوبی برگزار شد و امیدوارم با حرکات موزونم اذیتت نکرده باشم..آخه یه داداش که بیشتر نداشتم و پر از ذوق بودم... شنبه یک شهریور با باباییت رفتیم کرمان و بیمارستان محل کارش که ببرمت دکتر و معاینه و....اما دکتر نبود و روز دوشنبه سوم شهریور رفتیم پیش خانم دکتر نعمت الله زاده... به خواست خودم سونو و آزمایش غربالگری انجام دادم که هزینه آزاد150تومن شد و از اون...
17 شهريور 1393

برای نفس ماماااان

سلام بر کوچولوی عزیزم... تو الان 2 ماه و پنج روز داری یا 9 هفته چهار روز و همچین قشنگ مامانتو چاق کردی ایشالا که حالت خوبه خوشملم من و بابایی هم شکرخدا بدک نیستیم و بخاطر تو از هم دوریم...شاید دامادی دایی محمدم یکی از علتاش باشه اما دلیل عمده اش بخاطر سلامت توست که مامانیت حالش زیاد جالب نبود و اونجا اذیت میشدم و باباییت ازم خواست که با مامان جونی اینا بیام شهرمون و دیگه تو غربت نمونم.... این دوروزم خیلی بهمون سخت میگذره اما چاره ای نیست و بقول بابامیثمت میگه گاهی اوقات بخاطر بچمون باید گذشت کنیم و از هم بگذریم... دیروز حرکت کردیم و اومدیم به سمت دیار پدری...به سمت وطن عصر تو مسیر ساعت15:30رسیدیم جوپار و واسه دفعه اول که...
11 مرداد 1393

کمک+مشورت-بعدا نوشت

سلام دوستان عزیزی که هنوز اینجارو میخونن... خواهشا توی این پست همگی کمک کنین...دوستان جدید و قدیم...خواننده های خاموش..اقوام و آشنایان و.. خواستم ازتون کمک و مشورت بگیرم که واسه انتخاب اسم نی نی همراهیمون کنین.. فعلا که گفتن بچه دختره و اسم انتخابی خودمون شیدا هستش از اونجایی که دخمل عزیز ما روز شهادت حضرت زهرا(س) یا ایام فاطمیه یعنی 13اسفند بدنیا میا قصدمون اینه که از اسامی خوب و بامعنا استفاده کنیم... پس اگه ممکنه مارو کمک کنین و اسامی شیک و جدید و درعین حال ساده که حتما معنادارم باشن بهمون پیشنهاد بدین.مذهبی هم گفتین اشکال نداره...از خانواده میم هم باشن که چه بهتر به مرجان و میثم هم بیا...اسم عربی رو بیشتر از ایرانی میپسندی...
5 مرداد 1393